بررسی روایات اذن و نهی پیامبر در باب نقل و نگارش احادیث



روایات اذن به نقل احادیث


قرائن متعددی در باب نقل شفاهی حدیث در دوره ی پیامبر از حاضران به غائبان وجود دارد به طور مثال خطبه ی پیامبر در حجه الوداع که سنی و شیعه آن را روایت کرده اند که پیامبر فرمود: « نضر الله امرأ سمع مقالتی فوعاها فبلغها من لم یسمعها فرب حامل فقه لیس بفقیه و رب حامل الی من هو افقه» یعنی خداوند شاد و خرم گرداند کسی را که سخنان مرا شنیده آن را به خاطر بسپارد و سپس به کسانی که آن را نشنیده اند ابلاغ کند چه بسا کسانی که حامل فقه بوده اما خود فقیه ( و اهل استنباط) نباشند و چه بسا راویان فقیهی که روایات را به فقیه تر از خود منتقل سازند. شیوه پیامبر این بود که در پایان ایراد سخن تعبیری مثل«الا فلیبلغ الشاهد الغائب» حاضران را به نقل سخنان خود به غائبان، مکلف سازد. بارها پیامبر میفرمود که «حدثوا عنی و لا حرج» البته از دروغ بستن بر خویش نهی میکرد. پیامبر نقل حدیث را به عنوان سنت مستمر در بین مسلمانان مورد تاکید قرار میداد میفرمود:«اللهم ارحم خلفائی قیل: و من خلفاءک؟ قال: الذین یاتون من بعدی یروون احادیثی و یعلمونها الناس»


روایات اذن به نگارش احادیث


قرائن متعددی وجود دارد که اصحاب پیامبر در طول حیات حضرت، به تهیه دفاتری از احادیث پیامبر اقدام کردند که به دستور پیامبر و گاها حرکتی خودجوش از سوی اصحاب بود به طور مثال، پیامبر، پیمانها و معاهدات خود را با سایر قبایل، به صورت اسناد مکتوب تنظیم میکرد. یا اینکه شخصی به نام عبدالله بن عمرو بن عاص احادیث پیامبر را نگارش میکرد که مورد اعتراض سران قریش گرفت که چرا هرچه از پیامبر میشنوی مینویسی؟ در حالی که پیامبر همانند بشر در حالات رضا و خشم، سخنانی را به زبان می آورد! بعد از این، از نوشتن خودداری کرده و نزد پیامبر رفته و با ایشان این مساله را در میان میگذارد که پیامبر به دهان خود اشاره کرد و فرمودند:«بنویس که جز حق از دهان من خارج نمی شود» همین فتوا بود که این شخص بعد از این، کتابی به نام «صحیفه صادقه» مشتمل بر احادیث پیامبر، فراهم آورد. علاوه بر این موارد، روایاتی هست از پیامبر، در پاسخ به سوال از اینکه احادیث را بنویسند، و پیامبر فرمودند:«اکتبوا و لا حرج» یا از عبدالله بن عمر روایت شده که پیامبر فرمودند:«قیدوالعلم»


روایات نهی از نگارش احادیث


وجود روایاتی در جوامع حدیثی سبب شد دانشمندان نتیجه بگیرند که پیامبر در حیات خود موافق نگارش احادیثش نبوده، علت نهی را این دانستند که از گسترده شدن دامنه احکام و مسائل شرعی جلوگیری کند. یا نتیجه گرفتند که لااقل در دوره ای از حیات خود موافقتی با نوشته شدن روایاتش نداشته و حتی به محو مکتوبات حدیثی فرمان داده! علت نهی از نگارش احدیث در ابتدا نزول وحی را هم این دانستند که بیم آن وجود دارد که اقوال و تفسیرهای قرآنی پیامبر با نص آیات خلط شود لذا پس از آنکه اکثر آیات قرآن نازل گردید و حفاظ وحی آیات را به خاطر سپردند و آن بیم اختلاط بین قرآن و حدیث از بین رفت پیامبر به نگارش احادیثش سفارش کرد. به علت اینکه احادیثی که بر نهی از کتابت طولانی است از بیان آن خودداری میکنیم.


شرح نظریات درباب جمع بین روایات اذن و نهی

ادامه مطلب

مشخصات

  • جهت مشاهده منبع اصلی این مطلب کلیک کنید
  • کلمات کلیدی منبع : پیامبر ,احادیث ,نگارش ,روایات ,وجود ,حدیث ,نگارش احادیث ,وجود دارد ,نگارش احادیثش ,پیامبر فرمودند ,احادیث پیامبر ,احادیث قرائن متعددی
  • در صورتی که این صفحه دارای محتوای مجرمانه است یا درخواست حذف آن را دارید لطفا گزارش دهید.

تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

خدمات طراحي سايت ديجيکالا چاپ مرکزی . ویزای هنگ کنگ - ویزای تایوان - تور نمایشگاهی هموار کنکور havadar2007 شور و شادی Robin5s zuhause مدينه العلم(سياسي . اعتقادي . فرهنگي )